هوش مصنوعی (AI) در لیست اولویت برای هر مدیری است که از فناوری برای فعال کردن تجارت خود استفاده می کند. و امروزه هر کسب و کاری یک تجارت فناوری است. با وجود هیجان در مورد هوش مصنوعی و سرمایه گذاری روی قابلیت های آن، فقط حدود یک سوم از شرکت ها می گویند که رویه های عملیاتی پیشرو را برای هوش مصنوعی اتخاذ کرده اند – اما درصد فزاینده ای برای رسیدن به این هدف تلاش می کنند.
در حالی که هوش مصنوعی اغلب به عنوان بلیط طلایی برای بردن عملیات تجاری به قرن بیست و یکم در نظر گرفته می شود – و می تواند – برای انجام این کار، این فناوری باید به طور خاص و استراتژیک مورد بررسی قرار گیرد، نه به عنوان یک راه حل همه کاره.
در جهان فناوری، می توان منظومه شمسی را با قابلیت های وابسته به هم متصور شد. در هسته، فناوری ابر بهعنوان خورشید عمل میکند – یک منبع انرژی مرکزی که فناوریهای دیگر را سوخت و قادر میسازد. پلتفرمهای ابری زیربنایی، مانند خدمات وب آمازون یا Google Cloud، زمینه را برای شکوفایی سایر قابلیتها در جهان فناوری فراهم میکنند.
با چرخش در اطراف پلتفرم های ابری، سیارات هوش مصنوعی مختلفی در مدار هستند که از زیرساخت های ابری برای ارائه راه حل هایی مانند اتوماسیون، یادگیری ماشین، اتوماسیون فرآیند رباتیک، و بیشتر. بسیاری از رهبران کسب و کار مشتاق ورود به مدار راه حل های هوش مصنوعی هستند، اما ابتدا باید با ایجاد پایه های لازم برای اجرای موفق هوش مصنوعی شروع کنند.
هنگامی که مرکز منظومه شمسی هوش مصنوعی در محل قرار گرفت، برای باز کردن موثر قدرت هوش مصنوعی، مهم است که رهبران کسب و کار بفهمند که در تلاش برای حل چه چیزی هستند. و در حالی که بسیاری از تامین کنندگان پیشنهادات قدرتمندی دارند، هوش مصنوعی در رویکرد یا اجرای آن یکسان نیست. چندین قابلیت و برنامه لازم است تا نتایج واقعی انتها به انتها را به دست آورد.
این استراتژی اکوسیستمی در نهایت میتواند انعطافپذیری و ثبات را برای تصمیمگیرندگان فناوری اطلاعات بهدنبال استفاده از دادههای تجاری و ایجاد نتایج معنادار برای سازمانهای خود ارائه دهد. نکته کلیدی برای نشان دادن اهمیت اکوسیستمهای هوش مصنوعی، بحث در مورد موانع فعلی است که یک شرکت در تلاش است بر آنها غلبه کند و اینکه چه قابلیتهای خاص هوش مصنوعی برای آنها حل میکند.
جذابیت کاذب یک فروشگاه تک مرحله ای برای هوش مصنوعی
امروزه رهبران کسب و کار به دنبال تعریف عملکرد هستند هوش مصنوعی در سازمان های خود و اینکه چگونه می توانند هوش مصنوعی را با توجه به پشته های فناوری فعلی خود به طور موثر پیاده سازی کنند.
برای مثال، یک مدیر بانکی ممکن است به دنبال خودکارسازی برخی از قابلیتهای بانکداری دیجیتال شرکت خود باشد. برای رسیدن به آن، مؤسسه باید در نظر بگیرد که آنها در حال حاضر چگونه دادههای خود را نگهداری میکنند، چگونه این دادهها پردازش میشوند و سپس برای استفاده پالایش میشوند، و در نهایت چگونه دادهها میتوانند بینشی برای نیروی کارشان فراهم کنند و چه بینشهایی برای آنها ارزشمندتر است.
در این مورد، یک سازمان ممکن است مجبور شود فناوری و محیطی را که در اختیار دارد با فناوری و قابلیتهای جدید ترکیب کند تا به نتیجه دلخواه خود از یک ابزار بانکداری خودکار جدید دست یابد. جذابیت یک فروشگاه یکجا برای نیازهای هوش مصنوعی ممکن است کسبوکارها را به سرمایهگذاری هنگفت در یک ارائهدهنده سوق دهد، که میتواند موانعی را در سفر به یک راهحل معنادار و مبتنی بر هوش مصنوعی ایجاد کند.
بخشی از مشکل دیدن یک تامینکننده به عنوان یک راهحل نقرهای این است که کسبوکارها ممکن است روی ارائهدهندهای سرمایهگذاری زیادی کنند که به آنها کمک نمیکند تمام اهداف خاص هوش مصنوعی خود را حرکت دهند. با توجه به بودجه هنگفتی که کسبوکارها برای دپارتمانهای فناوری اطلاعات خود توسعه میدهند، بسیار مهم است که بدانیم سرمایهگذاریها به سمت راهحل(های) مناسب میروند و این که پول بیشتر برای یک «هوش مصنوعی» مبهم و بینقص ممکن است همیشه با باز کردن قفل موفقیت کسبوکار برابر نباشد.
تصمیم گیرندگان فناوری اطلاعات باید قبل از اجرای یک ابزار جدید هوش مصنوعی، درک روشنی از سیستم خورشیدی فناوری شرکت خود داشته باشند.
آنتونی سیارلو و فرانک فارل، دیلویت
علاوه بر این، محیط ابری فراگیر که در آن یک راه حل هوش مصنوعی مستقر شده است می تواند موفقیت آن را ایجاد یا شکست دهد. این بدان معناست که تصمیم گیرندگان فناوری اطلاعات باید قبل از اجرای یک ابزار جدید هوش مصنوعی، درک روشنی از سیستم خورشیدی فناوری شرکت خود داشته باشند. هنگامی که درخواست های مرتبط با هوش مصنوعی برای پیشنهاد به میزهای ما می رسد، اولین هدف ما این است که بر اساس نیازهای خاص سازمان مشتری کار کنیم و اگر منابعی که پشت راه حل های هوش مصنوعی قرار می دهند، آنها را به جایی که می خواهند می رساند.
از پایان تا پایان، برای هر تامین کننده ای مشکل است که تمام نیازهای هوش مصنوعی یک سازمان را برآورده کند. برخی از آنها در اتوماسیون پیشرو هستند، در حالی که برخی دیگر در تجزیه و تحلیل داده ها یا یادگیری ماشینی پیشرو هستند – درک این نقاط قوت مختلف، Deloitte را قادر می سازد تا ارزیابی های معنادار و متناسبی را در مورد سرمایه گذاری هایی که باید انجام شود ارائه دهد.
بهعنوان یکپارچهکننده سیستمها، هنگامی که تیم Deloitte بینش جامعی در مورد نقاط دردناک یک سازمان داشته باشد، میتواند توصیههای مطمئنی در مورد محل سرمایهگذاری پول و اینکه چگونه شرکتها میتوانند بیشترین بازگشت سرمایه را در بودجههای فناوری خود مشاهده کنند، ارائه دهد. تیم Deloitte در یکپارچه سازی و هدایت منظومه شمسی برای ارائه نتایج مطلوب مورد نیاز مشتریان خود و مشتریان خود اطمینان حاصل می کند.
رویکرد اکوسیستمی به راهحلهای هوش مصنوعی، تغییر مهمی را در نحوه برخورد ادغامکنندگان سیستمها به راهحلهای مشتری خود نشان میدهد. در سالهای آینده، این احتمال وجود دارد که همکاری بین ارائهدهندگان بازار افزایش یابد و در نتیجه فرآیندهای پیادهسازی هوش مصنوعی سادهتر و شفافتر انجام شود.
محرک اصلی این تغییر، گفتگوهای مداوم با رهبران کسب و کار و فناوری است که می دانند هوش مصنوعی یک موجودیت منزوی نیست، بلکه به عنوان یک جزء کلیدی در یک سیستم خورشیدی از پلتفرم ها و ابزارهای به هم پیوسته عمل می کند که می تواند راه حل های فردی را برای فوری ترین مشاغل ارائه دهد. چالش ها.
آنتونی سیارلو رهبر اتحادهای استراتژی و تجزیه و تحلیل است و فرانک فارل مسئول اصلی تجزیه و تحلیل ابری و اکوسیستم های هوش مصنوعی در Deloitte است.